زندگی با عشق

 

ای که می‌پرسی « نشان ِ عشق چیست؟! »

عشق چیزی جز ظهور مهر نیست!

عشق یعنی مهر  ِ بی چون و چرا
عشق یعنی کوشش بی ادعا!

عشق یعنی مهر  ِ بی اما ، اگر
عشق یعنی رفتن ِ با پای سر!

عشق یعنی دل تپیدن بهر دوست
عشق یعنی جان ِ من قربان اوست!

عشق یعنی خواندن از چشمان ِ او
حرف‌های دل بدون ِ گفتگو!


عشق ، یار مهربان زند‌گی
بادبان و نردبان زند‌گی!

عشق یعنی دشت ِ گل‌کاری شده
در کویری چشمه‌ای جاری شده!

یک شقایق در میان دشت خار

باور امکان ِ با یک گل ، بهار!


در خزانی برگ‌ریز و زرد و سخت
عشق تاب ِ آخرین برگ درخت!

عشق یعنی روح را آراستن
بی‌شمار افتادن و برخاستن!

عشق یعنی زشتی ِ زیبا شده
عشق یعنی گنگی ِ گویا شده!

عشق یعنی گل به جای خار باش!

پل به جای این‌همه دیوار باش!

دوستان گرامی سلام!

بابا یه نظری چیزی بدین که ماهم دلمون خوش باشه.

هر روز می یاییم دست از پا درازتر بر می گردیم  .یه کم تحویل بگیرید

هر وقت تفریحتون تموم شد و دورتون و زدید تو وبلاگ اخره سر یه نظر هم بدین.

قربونه مهربونیاتون .

منتظره نظرات توپل توپلتون هستیم.

 

دل من یه روز به دریا زد و رفت
           
پشت پا به رسم دنیا زد و رفت

پاشنهء کفش فرارو ور کشید

آستین همت رو بالا زد و رفت

یه دفعه بچه شد و تنگ غروب

سنگ توی شیشهء فردا زد و رفت

حیوونی تازگی آدم شده بود

به سرش هوای حوٌا زد و رفت

دفتر گذشته ها رو پاره کرد

نامهء فرداها رو تا زد و رفت

زنده ها خیلی براش کهنه بودن

خودشو تو مرده ها جا زد و رفت

هوای تازه دلش میخواست ولی

آخرش توی غبارا زد و رفت

دنبال کلید خوشبختی می گشت

خودشم قفلی رو قفلا زد و رفت

نظرات 2 + ارسال نظر
لیدا دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 06:56 ب.ظ

لیدا دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 06:57 ب.ظ

خسته نباشی؟
خیلی جالبه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد